به یاد اعجوبه ی روزگار و مبارزی نستوه
شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، فرزند شیخ نظام الدین و نوه ی شیخ زین الدین بود که د سال 1279 قمری در بیلند بدنیا آمد.
اجداد بهلول در عربستان سكونت داشتند و از مذهب اهل سنت پيروي مي كردند تا اينكه يكي از نياكان او بنام محمّد طاهر خزائي به خاطر جديتي كه در امر مطالعه و تحقيق داشت به تشيع گرويد و از آنجايي كه بعد از تغيير مذهب ادامه زندگي در زادگاه به خاطر اعلام عقايد دشوار بود به ايران مسافرت كرد و در منطقه گناباد سكني گزيد.بهلول در 8 سالگی به تشویق خواهرش حافظ کل قرآن شد و از 14 سالگی منبر رفت.
بیشتر از هر چیز واقعه مسجد گوهرشاد اسم این عارف وارسته که در آن زمان 28 سال بیشتر نداشت را بر سر زبانها انداخت.واقعه ای که در آن شیخ محمد تقی بهلول سخنرانی کوبنده ای را بر علیه رضاشاه در پی ماجرای کشف حجاب انجام داد و بعد از سخنرانی پلیس به مسجد ریخت و عده زیادی را به قتل رساند اما شیخ جان سالم به در برد.
بعد از آن شیخ به افغانستان گریخت و تقاضای پناهندگی کرد اما دولت افغانستان به دلیل نداشتن گذرنامه وی را زندانی کرد. شیخ بیش از 30 سال در زندانهای افغانستان به بدترین شکل ممکن زندانی بود. شیخ محمد تقی بهلول در مورد ماجرای آزاد شدنش مدعی بود که بعد از آنکه یک روز دلش گرفته و به خدا گلایه کرده بود مادرش را در خواب می بیند و مادرش درخواب به او می گوید که حضرت زهرا(س) ضامن شده است که آزاد بشوی و شیخ بعد از بیدار شدن از خواب شعری را در وصف حضرت زهرا (س) می سراید و البته چند روز بعد هم آزاد می شود.
شیخ پیش از آنکه به افغانستان بگریزد به دلیل خطراتی که وی را تهدید می کرد همسرش را طلاق داد و به عقد یکی از دوستانش درآورد و به این ترتیب هیچ اولادی از وی به یادگار نماند. وي پس از آزادي از زندان افغانستان به مصر مي رود و در مدت يك سال ونيم اقامت در آن كشور از طرف جمال عبدالناصر به سمت رئيس بخش فارسي صدا و سيماي مصر منسوب می شود. مدتي نيز به خاطر تسلط به منابع اهل سنت در دانشگاه الازهر به تدريس می پردازد و بعد از گذشت مدت زيادي از دوران تبعيد به وطن بازمی گردد.
بهلول زمانی که در زندان بود به دلیل نداشتن حداقل امکانات اشعاری را که می سرود تماما حفظ میکرد. وی 120 هزار بیت شعر سروده است که 30 هزار بیت آن متعلق به حضرت زهرا(س) و قسمت قابل توجهی از آن بر وزن شاهنامه فردوسی و در وصف حضرت امام(ره) بود. که به «خمینی نامه» مشهور است.
بهلول ویژگی های منحصر به فردی داشت، اولا حافظه به شدت قوی ای داشت بطوریکه خودش در این باره می گوید:"حافظه ای داشتم که نمونه اش در دنیا نبود" غیر از قرآن و اشعاری که سروده بود بسیاری از اشعار دیگر شاعران را نیز از بر داشت(200 هزار بیت شعر)به علاوه بسیاری از خطبه های نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،دعای جوشن کبیر، دعای عدلیه، دعای مشلول، دعای کمیل ، زیارت عاشورا و... شیخ تا چند سال پیش از مرگش هر روز غیر از روزهای حرام روزه بود و غیر از نان و ماست و یا شیر و از این قبیل غذاها و چند میوه خاص چیز دیگری نمی خورد و معتقد بود که ماست تمام نیازهای بدن را تامین می کند و خودش علت سلامتیش را در کم خوراکی می دانست.
شیخ محمد تقی بهلول چای را ترک کرده بود و علت را هم شنیدن حکایتی از ناپلئون عنوان می کرد که در این حکایت ناپلئون گفته بود:" هر وقت دیدید بچه های آنها صبح که از خواب بیدار می شوند پیش از هر چیز چای طلب می کنند یعنی ما به مقصود خود رسیده ایم!"
روزی شیخ وقتی از منبر پایین می آید و قصد خروج از مجلس را دارد جوانی بلند می شود دست شیخ را می گیرد و می گوید اجازه دهید در این تاریکی راهنمائیتان کنم آقا، که شیخ جواب می دهد من زیر نور ماه خط می نویسم جوان! و این جوان کسی نبود جز سیدعلی خامنه ای که این خاطره را سالها بعد در دیداری که با شیخ بهلول داشت برای ایشان تعریف کرد!
رهبر انقلاب علاقه زیادی به شیخ بهلول داشت جملاتی را در وصف ایشان گفته بود اما این علاقه یک علاقه متقابل بود شیخ بهلول چه در زمان ریاست جمهوری و چه در زمان رهبری، با ایشان ملاقات میکرد و میفرمود: «وظیفه ماست که به رهبر شیعیان سر بزنیم و اورا حمایت کنیم». در یکی از ملاقاتها مقام معظم رهبری پیشانی ایشان را می بوسد. شیخ بهلول گنابادی در وصف رهبر انقلاب اینگونه می گوید: کسی را بی رغبت تر از ایشان به مال دنیا نمی شناسم، شاید من به زهد مشهور باشم اما ایشان از من زاهد ترند چون من هیچ ندارم و زهد دارم اما ایشان می توانند همه چیز داشته باشند و در عین حال زهد می ورزند(نقل به مضمون)
اما نقل قولی که بیشتر از همه در مورد بهلول مشهور است ماجرای دیدار ایشان با سفیانی است. ماجرایی که در بعضی نوارهای ویدئویی نیز شرح آن موجود است اما قطعا در این رابطه خلط مبحثی صورت گرفته است. روزی طلبه ای از ایشان در مورد دیدار با سفیانی می پرسد که ایشان عصبانی شده پاسخ می دهند:" من نگفتم که سفیانی است گفتم مردی با مشخصات سفیانی است که الان هم وزیر دفاع سوریه است و من با او ملاقات کرده ام و با توجه به مشخصات سفیانی و دیدار من با او احتمال داده ام سفیانی باشد. من وقت ظهور را تعیین نکرده ام ولکن این را بدانید ظهور نزدیک است انشاالله.
و اما از شیخ سوال شد که چه وقت می شود خدمت امام زمان(عج) مشرف شد در جواب فرمود:با تقوا باشید، وقتی بین شما و حضرت سنخیت باشد.سپس فرمودند که دیدن امام زمان(عج) مهم نیست، مهم این است که او مارا می بیند، خیلی ها هم علی (ع) را دیدند اما دشمن او شدند.اگر کاری کردیم که نظر ایشان را جلب کردیم آن ارزش دارد.
و شیخ محمد تقی بهلول در ۷ مرداد سال ۱۳۸۴ و در سن 105 سالگی در حالی که نه زن و فرزند و نه مال و منالی جز ردای تنش داشت از دنیا رفت، تا همه از ایشان به عنوان شگفتی روزگار یاد کنند.
اضافات:
- تازه خیلی کوتاهش کردم این شد!
- بهلول روز زلزله بم اومده بود مسجد محل سابقمون دعای ندبه که همراهش گفته بود آقا از دیشب نخوابیده و تا صبح قدم می زده و میگفته یه اتفاقی قراره بیفته، دوستان می گفتند ظهر نشده خبر زلزله بم اومد و والبته نقل قولی هم از ایشون مبنی بر زکات ندادن مردم منتشر شد که من به شخصه منبع مستقیمی پیدا نکردم اینو گفتم که بگم به دلیل زهد حالات و کراماتی داشت این پیر که برخی از اینها رو دوستان نزدیک ما دیده اند اما در مورد طی الارض به کراّت ایشون این مطلب رو تکذیب کرده بود.
- شیخ بهلول با اینکه بیش از یک قرن سن داشت پیاده روی میکرد و غذای ساده می خورد یکی از دوستان در کربلا رفته بود خدمت ایشون می گفت وقت غذا نون تو شیر تیلیت کردند و با دست خوردند و اینکه وقتی به ایشون موز تعارف کردیم گریه می کردند که ما چرا باید موز بخوریم؟! ببینید تا چه حد زهد داشت این آدم.
- و اینکه ایشون دائم السفر بود حتی در سالهای پایانی عمر.
- قسمتی از سخنان بزرگان در مورد ایشون رو هم از اینجا بخونید.
- بعدی رو سعی میکنم هویجوریات بدم تا تنوعی باشه این وسط و یه پست در مورد مالیات بر ارزش افزوده و یکی هم در مورد اصول وبلاگنویسی!!
- سعی می کنم ... پس هستم!
"اللّهُمّ أغنِنى بحَلالِكَ عَن حَرامِكَ و بِطاعَتِكَ عَن مَعصیتِكَ و بِفَضلِكَ عَمَّن سِواك."