آیت الله مصباح یکی از علمای شهیر حوزه علمیه و سرشناس ترین حکیم معاصر حوزه علمیه به حساب می آید که از قدیم همچون یار دیرینش جوادی آملی که سرشناس ترین فیلسوف معاصر حوزه است دستی بر آتش سیاست هم داشته است.

مصباح یزدی در سالهای پیش از انقلاب به رغم تلاش برخی از انقلابیون اطراف امام(ره) حاضر به حمایت از سازمان منافقین نشد. سالها بعد که گرایشان مارکسیستی طیف مذکور روشن شد و همان انقلابیون از آنها بریدند و به جرگه مخالفین درآمدند تازه بر بسیاری مکشوف گشت که چرا امام(ره)، آیت الله خامنه ای و آیت الله مصباح حاضر به حمایت از آن طیف نشدند. مصباح در جلسه سه نفره گفته بود که من این گروه را نمیشناسم و با عقاید آنها آشنایی ندارم پس له یا علیه آنها موضعی نمی گیرم. آیت الله خامنه ای هم که نفر دوم جلسه بود در برابر این دعوت سکوت کرده بود. و اما نفر سوم از همان انقلابیونی بود که بعدها واقعیت بر او مکشوف گشت.

در جریان اختلافات روحانیون به ویژه شهید مطهری با دکتر شریعتی آیت الله مصباح بدون جدل وی را دعوت به مناظره با علامه طباطبایی کرد. علامه طباطبایی با این پاسخ که او (دکتر شریعتی) حاضر به مناظره نخواهد شد مناظره را پذیرفت و در موعد مقرر عازم تهران شد اما هیچ وقت مناظره ای در نگرفت تا پیش بینی آن علامه به تحقق بپیوندد.

در سالهای بعد از انقلاب و در دوره اصلاحات مصباح یزدی بخاطر نقد تفکر سروش و دوستان وی در کانون توجه قرار گرفت. مصباح اعلام کرد که حاضر به مناظره با عبدالکریم سروش در برابر دوربینها و بطور زنده است. پیشنهادی که نتیجه ای در بر نداشت. در همان زمان کاریکاتور نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست اصلاح طلب در یکی از جراید منتشر شد که در آن مصباح یزدی را تمساح یزدی خطاب کرده بود. این اتفاق باعث شد که طلاب در قم به اعتصاب بپردازند. آیت الله جوادی آملی در دفاع از آیت الله مصباح و اعتصاب طلاب به جمع آنها رفت و به ایراد سخنانی در حمایت از روحانیون، رهبری و آیت الله مصباح پرداخت. اما بیشترین حمله ها به مصباح زمانی صورت گرفت که او سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران شد اما بعدها بخاطر برخی فشارها از این کار کناره گرفت. در این سخنرانی ها دو مورد حائز توجه است. اول انکه وی در یکی از سخنرانی ها ادعا کرد که برخی در داخل پولهایی را از معاندین نظام برای ضربه زدن به انقلاب گرفته اند. ادعایی که با واکنش شدید اصلاح طلبان مواجه شد اما چند ماه بعد بنفشه زندي بونازي ( دختر سیامک پورزرند )که رابطه بسيار نزديكي با سناتور برانبك داشت ادعای مصباح را تایید کرد(+) و گفت :" « ما از طريق سيستم بانكي مبالغ را براي افرادي كه مي توانند آن را پخش كنند ارسال مي كنيم . افرادي در ايران هستند كه اين كار را براي ما انجام مي دهند. » وقتي از خانم زند بونازي سوال شد اين افراد چه كساني هستند وي گفت « ما ترجيح مي دهيم اين رهبران (!) شناخته نشوند و زنده بمانند به جاي اينكه مشهور شوند و بميرند.»

مورد بعدی سخنرانی مصباح یزدی در مورد الهی بودن قرآن بود و اینکه تمام آیات از جانب خداوند نازل شده است و پیامبر در آن نقشی نداشته است. این سخنرانی آن زمان مورد توجه چندانی قرار نگرفت. ده سال زمان لازم بود تا سروش ادعای خودش مبنی بر الهی نبودن بخشی از قرآن را مطرح و ادعا کند برخی از آیات ساخته و پرداخته ذهن پیامبر بوده است. ده سال زمان لازم بود که برای برخی مکشوف شود که مصباح آن روز چرا این حرفها را می زد. ده سال زمان لازم بود تا برخی که مصباح را بخاطر نقد تفکرات سروش سرزنش می کردند و مدعی بودند که سروش از متفکرین متدینی است که بدنبال خدمت به اسلام و انقلاب است متوجه تذکرات مصباح شوند. ده سال زمان لازم بود که اسم عبدالکریم سروش از پی نوشت کتابهای درسی معارف حذف شود...!

با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری سال 84 آیت الله مصباح به حمایت از احمدی نژاد پرداخت. بسیاری مدعی بودند که روی کار آمدن احمدی نژاد محصول تلاش های مصباح یزدی و شاگردان ریز و درشت او در شهرها و روستاهاست. بعد از انتخابات یکی از سایتهای خبری وابسته به علی لاریجانی در دوره تبلیغات انتخاباتی که توسط یک دانش آموخته اخراجی حوزه اداره می شد به حملات مکرر به مصباح روی آورد که ظاهرا علت آن بغض شخصی گرداننده این سایت خبری بود. در طول مدت صدارت احمدی نژآد، آیت الله مصباح سیاست سکوت را در پیش گرفت اما هیچ وقت در برابر انحرافات دولت احمدی نژاد و تصمیمات نامناسب دولت ساکت نماند و با ارسال نمایندگان ویژه نظرات خودش را به رئیس جمهور منتخب  منتقل می کرد تا زیباترین نوع نقد را بدون هیچ حاشیه ای به نمایش بگذارد. نمونه آن را می توان در ماجرای دستور رئیس جمهور مبنی بر ورود زنان به وزرشگاهها جست که گفته می شد آن دستور هم به پیشنهاد رحیم مشایی صورت گرفته است. رئیس جمهور بعدها گفت که رهبری گفته اند نظر مراجع تامین شود بنابراین دستور خود را پس گرفت چرا که مراجع موافق این حرکت نبودند. اما پس گرفتن دستور نمونه ای از حرف شنوی رئیس جمهور از توصیه های مصباح را هم نشان داد. سال بعد رئیس جمهور و ایت الله مصباح در دیداری همدیگر را در آغوش گرفتند. در طول این سالها آیت الله مصباح بدون تنش آفرینی موعظه هایش را بصورت خصوصی به رئیس جمهور منتقل می کرد. در انتخابات سال 88 اما آیت الله مصباح به صراحت قبل به حمایت از احمدی نژآد نپرداخت تا شاید حاشیه آفرینی برای دولت در روزهای پر تنش انقلاب نداشته باشد. بعد از انتخابات و در گرفتن اتفاقات پس از انتخابات آیت الله مصباح مثل همیشه در حمایت از رهبری وارد میدان شد و با تبیین موضوعات آگاهی بخش سعی بر روشنگری اذهان عمومی و سوق دادن نیروهای انقلابی به گرد رهبری داشت. اما از ماه گذشته آیت الله مصباح سخنان خودش را به سمت نقد فرهنگی دولت سوق داده است و در دو سخنرانی یکی بصورت تلویحی و دیگری به صورت صریح به انتقاد از برخی منتسبین دولت و رویه فرهنگی  حاکم بر دولت پرداخته است. کاری که از طرف مصباح انتظار نمی رفت چرا که او همیشه با ارسال نمایندگانی و یا شخصا بصورت خصوصی مسائلش را با احمدی نژاد در میان می گذاشت اما چرا این بار رفتار او از جنس دیگری بود؟ مصباح یزدی در سخنرانی اول خود اینگونه گفت:" بعيد نيست در آينده فتنه‌اي شديد‌تر توسط افرادي صورت گيرد كه امروز آنها را به عنوان نيروهاي ارزشي مي‌شناسيم ."

 وی  در سخنرانی اخیر خود صریحا نوک پیکان انتقادش را به سمت رئیس دفتر رئیس جمهور برد و تیر خلاص را زد و وی را رسما  غیر خودی نامید. مصباح در این سخنرانی با بیان اینکه كساني كه بي‎شرمانه مكتب ايران را به‌جاي مكتب اسلام معرفي مي كنند، خودي نبوده غيرخودي‌اند توصیه کرد که باید حواسمان جمع باشد. اما ماجرا به همینجا ختم نشد. او در ادامه سخنانش به سمت رئیس جمهور هم نقبی زد.

" ما اسلام را مي‌خواهيم و هر كس اسلام را بخواهد خدمتگزار او هستيم و در اين مسير با كسي عقد اخوت نبستيم، هركس از اسلام كج برود، ردش مي‌كنيم... امروز آن فتنه تمام شده، فردا نوبت فتنه ديگر و آزمايشي جديد در كلاس‌هاي بالاتر است، نبايد خيال كنيم كسي كه چند روزي براي اسلام و كشور زحمت كشيد تضمين شده است، بايد تا آخر پشت سر رهبري باشيم تا منحرف نشويم."

....................................................

پرسشی که قابل تامل است این است که چه کسی دارد این حرفها را می زند؟ شخصیتی که هیچ وقت از حمایت دولت دریغ نکرده است. شخصیتی که همیشه نقدهایش را بصورت خصوصی به گوش رئیس جمهور می رساند و شاید این بار رئیس جمهور مشایی را بر او هم ترجیح داده است که اینگونه وارد گود شده است! شخصیتی که مقام علمی او در حوزه مورد تحسین بزرگان حوزه است و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که او حرفهای مشایی را درست نفهمیده است.

 شخصیتی که عمرش را در راه مطالعه متون دینی گذرانده است قابل قیاس با مهندسی نیست که معلوم نیست مدرک مهندسی اش را از کدامین خانقاه گرفته است!

پرسش اینجاست که آیا او این انذار را بصورت خصوصی به رئیس جمهور هم منتقل کرده بود؟ و آیا این سخنان بخاطر عدم توجه رئیس جمهور و احساس خطر عمیق آیت الله مبارز نبود؟ بهرحال گذشت زمان روشن می کند که آیا این بار هم مصباح بخوبی توانسته است خط انحراف را تشخیص دهد یا خیر!

اضافات:

- این پست آن پستی نبود که آماده کرده بودم.

- آیت الله مصباح روزگاری در کنار دکتر سروش برای تبیین مبانی حکومت اسلامی تلاش می کرد اما وقتی متوجه انحراف فکری سروش شد در برابر او ایستاد. روزگاری هم در کنار دکتر احمدی نژاد برای برقراری دولت اسلامی تلاش می کرد اما اگر احمدی نژاد هم از اصول اساسی منحرف شود جلو او می ایستد. مصباح مثل خیلی از سیاسیون دنبال بهانه تراشی نیست. نقد او اصولی است. نقد او از جنس دیگریست. نکند عقاید یک مهندس الکترونیک را بر عقاید یک علامه دین برتری دهیم.

- معتقد نیستم که در عملکرد سیاسی مصباح هیچ نقصی نیست. اما کمترین نقص را در رویه او دیده ام. بیخود نمی گفت که هر کس می خواهد مصباح را بشناسد سراغ او را از بهجت بگیرد. و امروز بهجت کجاست تا فرق مصباح و مشایی را برایمان فریاد کند؟

- میخوام کمتر سیاسی بنویسم. اگر دوباره به این موضوع پرداختم چون کلام مصباح به میان آمد و البته من این ماجرا را هم بیشتر عقیدتی دیدم تا سیاسی.

.................................

- جان مالک هم به فدای علی...