تصور کنید بسیاری از مردم برای شستن وسایل نقلیه شان بجای مراجعه به کارواش خود دست به کار شستن می شوند و وقتی با آنها در این باب سخن بگویی استدلال های جالبی می شنوی استدلال هایی که حقا درست هم هست در عین اشتباه بودن و این البته نکته غامضی نیست. در بسیاری از شهرستانها در فصل برداشت گوجه مردم خود دست به کار جوشاندن گوجه و تهیه رب می شوند و برای این منظور ساعتها گاز مصرف می کنند تا در نهایت یک ظرف رب بدست آورند، البته استدلال این عده از مردم هم به نوعی صحیح است. برای آنها این کار صرفه اقتصادی دارد. و از این دست مثالها آن قدر زیاد است که گفتنش هیچ سودی جز اتلاف وقت من و شما ندارد و اما بعد...

وقتی کسی ماشینش را خود با آب شرب می شوید و یا خود دست به کار تهیه رب می شود استدلال غالب این است که این کار به صرفه تر از مراجعه به کارواش و یا خرید رب از مغازه است و البته لزوما سهل الوصول تر نیست و اتفاقا پرزحمت تر و با مشقت بیشتری هم گاه همراه است اما بهر حال در مجموع آن فرد از این راه سود بیشتری را نصیب خود می کند.

حالا تصور کنید تنها 5 میلیون از صاحبان وسایل نقلیه در کشور پی به این موضوع برده باشند آنوقت سالانه چند میلیون لیتر آب شرب برای شستن وسایل نقلیه مصرف یا در واقع اسراف می شود؟! و یا چند متر مکعب گاز برای جوشاندن گوجه و بدست آوردن رب تلف می شود؟! در این نوع رفتارها مقصر مردم و مصرف کنندگان نیستند چرا که به طور طبیعی هر فرد در حساب و کتاب خودش بدنبال کسب سود حداکثری است، برای او چه فرقی می کند که ماشینش را به کارواش ببرد و یا خود بشوید الا اینکه از این طریق سود و مطلوبیت بیشتری کسب می کند؟ در اینجا مقصر سیستم است، سیستمی که در ظاهر خود نفع فردی را دامن می زند و در باطن خود ضرر جمعی را تحمیل می کند. یعنی کسانی که خود ماشینشان را می شویند به تنهایی سود می کنند اما «ما» در مجموع ضرر می کنیم. این «ما» شامل همان فرد هم می شود اما او متوجه این موضوع نیست چون همیشه درک باطن ماجرا از ظاهر آن سخت تر و پیچیده تراست و وقتی سیستم به نحوی است که در ظاهر سود فردی تضمین می شود اما در باطن ضرر جمعی، بسیاری از مردم بنا به ظاهر قضیه اقدام به تصمیم گیری می کنند و نتیجه همان می شود که شاهدش هستیم.

با ابزار فرهنگی و دینی هم بخشی از ماجرا را شاید بشود جبران کرد اما تا وقتی سیستم اصلاح نشود این ابزار ها هم کارایی چندانی به دست نمی دهند. اساسا هیچ راه حلی برای رفع این مشکل یا بهتر بگوئیم این معضل وجود ندارد جز یک راه و آن یگانه راه هم اصلاح سیستم است. سیستمی که مردم درون آن زندگی می کنند و بر اساس داده های آن تصمیم می گیرند. و سیستم ایده آل سیستمی است که در ظاهر و باطن نفع فردی و جمعی را دنبال کند و دستیابی به این سیستم البته کار دشواری است و به یکباره و با یکی دو سیاست پولی و مالی محقق نخواهد شد و آن را باید در قالب یک بسته به موعد اجرا در آورد تا به مرور به مرز یک سیستم ایده آل نزدیک شد. انشاالله...

اضافات:

- همیشه باید علت العلل را شناخت. علت اینکه ما علاقه ای به استفاده از حمل و نقل عمومی نداریم اینست که در دودوتا چهارتای ما استفاده از وسایل حمل و نقل شخصی سود بیشتری را نصیب ما می کند. و وقتی ما علاقه ای نداریم دلیلی هم ندارد که حمل و نقل عمومی توسعه بیابد!

- علت اینکه یخچال ساز ما علاقه ای به تولید یخچال کم مصرف ندارد این است که ما(به عنوان مصرف کننده) حساسیتی روی مصرف برق یخچال نداریم و علت اینکه ما حساسیتی روی مصرف برق یخچال نداریم...!

- علت اینکه خودروساز ما خودرو کم مصرف و استاندارد تولید نمی کند این است که ما برای خریدن ماشینهای پر مصرف داخلی ماهها در صف انتظار می ایستیم و او دلیلی ندارد که با وجود این بازار خودش را به زحمت بیاندازد.

- احمد توکلی یک بار در تلویزیون می گفت وقتی ما خودرو پرمصرف دست مردم می دهیم نمی توانیم سوخت را گران کنیم اما نمی گفت که چرا مردم این خودروهای پر مصرف را می خرند!چون سوخت ارزان است و وقتی سوخت ارزان است و مردم بر روی مصرف سوخت ماشین حساسیت ندارند تولید کننده دلیلی برای ارتقا تولیدش ندارد و با زور هم نمی توان تولید کننده را وادار کرد تنها بازار است که بر تولیدات تولیدکنندگان اثر می گذارد! و البته همیشه بجای ماستمالی کردن و زور زدن بهترین راه اصلاح سیستم است. کاری که نمایندگان محترم مجلس سالها پیش با تصویب طرح تثبیت قیمتها مانع آن شدند و نهایتا هم مجبور به انجام آن شدیم!

- اگر 20 سال پیش قیمتها به مرور واقعی می شد امروز بجای اینکه عواقب انجام نشدنش نصیب ما شود نتایج انجام شدنش نصیب ما شده بود و البته کشور جنگ زده دیروز تاب تحمل بالاتری از کشور رفاه زده امروز داشت.

- و البته مرفه بودن با رفاه زدگی فرق می کند. رفاه زده آن است که اگر قیمت یک کالایی بشود 2000 تومان زبان به اعتراض می گشاید در حالی که وقتی 500 تومان هم بود نمی توانست بخرد!

- قطعا با واقعی شدن قیمتها ما چندسالی مشکلاتی را خواهیم داشت و تلخی هایی را خواهیم چشید (علی رغم اظهارات برخی مسئولین) اما قطعا بعد از 5 سال نتایج آن کم کم به ظهور خواهد رسید. یادمان باشد که بعد از اصلاحات اقتصادی در چین در ابتدا جمعیتی معادل جمعیت ایران امروز بیکار شدند اما امروز چین بالاترین رشد اقتصادی را در بین کشورها تجربه می کند.

- روزهای سختی را در پیش خواهیم داشت اما ...